زندگی در کنارت

ساخت وبلاگ
مریمم، خانومم، همسرم

الان که دارم این نوشته رو مینویسم، منتظر اومدنت از خونه و شنیدن صدای گرمت هستم. دلم داره پر میزنه واسه دیدنت.رسما پررر میزنه. خیلی دلتنگتم. اونقدر که واقعا کلافه ام میکنه و بی قرار

ما دو روز بی نظیر و پر از حس زندگی رو‌کنار هم گذروندیم. ساعتها و لحظاتی که فکرش قشنگ دلمو غش میندازه و چشمامو اونجوری میکنه. دو روز پر از آرامش، هیجان، زندگی و عشق. مریمم چهارشنبه و پنج شنبه عشق توی زندگی ودرابطمون فوران میکرد. کلی اولین دیگه. کلییی. و شروعش با اولین ناهار آماده شده توسط خانمم توی خونه بود.اولین عکس، اولین قدم زدن تو پیاده رو ولیعصر، اولین بازدید از پل طبیعت اونم با هم و‌کلی اولین دیگه.

وای مریمم چقدر میخوام‌زندگی رو باهات. چقدر دلتنگتم. هرچی بیشتر مرور میکنم بیشتر دلتنگ میشم. مریمم. کجایی. عشق من کجاست؟

و دیروز صبح، یه صبح عالی، بینظیر 

....

عصر امروز، جلو‌دانشگاه... حدود ۷ و نیم غروب

کلی با انرژی شروع کردیم. با کلی انرژی

ولی یهو‌همه چی تغییر کرد.الان خیلی دلم گرفته. اگه بودی میگفتی چشمات چرا اینجوریه؟! 

ولی هست مریمم. حال چشمام بده. خیلی بد. باز دمشون  گرم قبل اومدنت خودشونو جمع و جور  کردن .دلم. قد تمام بارونهایی که باریده. قد همه اشکهای تو تنهایی ریخته شده. 

دلتنگم مریمم

ساعت خوش...
ما را در سایت ساعت خوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamraahbato بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 6:21