تشویش های بیهوده

ساخت وبلاگ
مریمم، زندگیم

اول از همه ممنونم که این فضا رو راه انداختی که بشه راحت نوشت.

اما نگرانم بجای حرف زدن با هم اینجا حرفامونو بنویسیم. هرچند تا الان هم گفتیم و هم نوشتیم.

امروز هم تلاش کردم خوب باشم. درسته زیاد موفق نبودم و انداختم عصبی شدنم رو گردن بقیه. اما واقعیت ناراحتی و عصبانیت از خودم بود.

خیلی شاکیم که گفتم نرو خرید. هرچند که بعدشم نرفتی ولی من نباید این رو میخواستم

مریمم. خیلی دوستت دارم و ببخشم

23 مهر - مریم تو :

پیامم .. عزیزدلم

برمیگردم به صحبت دیروز و اینکه دلیلی شاید فرای منطق وجود داشته باشه واسه اتفاقهایی که باعث میشه تصمیم ما به تعویق بیفته یا دچار خدشه بشه .. اتفاقا خوب شد که نرفتم .. رفتم مهد نیکان، و بخشی از آشفتگیهای مادرانه م رو سر و سامان دادم .. کلی دلم گرم شد که خوشحاله

البته که بیشتر از اونی که فکر میکردم طول کشید اما خوب بود، راضیم

و البته که در عرض کمتر از نیم ساعت، رفتم خرید .. مهم اینه عزیزدلم که حالم خوبه

پیامم .. یه خواهش .. لطفاً از این به بعد اگر مریمت گفت که از چیزی ناراحت نیست قبولش داشته باش و موضوع را بزرگ و آزاردهنده نکن برای خودت .. لطفاً

دوستت دارم و برام خیلی خیلی مهمی

۲۳ مهر- پیام تو

مریمم. خوشحالم که خوشحالی. خوشحالم که نیکان هم خوشحاله. و منم خوشحالم که تو رو دارم. مریمی که عمق میده به نگاهمو زندگیم.

با همه وجودم خدا رو شاکرم که تو اینقدر خوبی و کامل. راستی نگفتی که خرید کردی یا نه ؟

در مورد قبول کردن حرفت هم بدون که من بهت ایمان دارم. 

اعتماد به تو و حرفات جز لاینفک منه.ولی ناراحت شدن تو یکی از بزرگترین دغدغه های منه.

عاشقتم. و مهمترینی واسم

ساعت خوش...
ما را در سایت ساعت خوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamraahbato بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1396 ساعت: 23:31