اولین سفر کاری

ساخت وبلاگ
مریمم. نفسم و خانومم

دیروز یه روز فوق العاده بود. در کنارت. از 6 صبح تا 9 شب توی نزدیک ترین فاصله ممکن و توی محیط کاری.

واقعا یه حس خوب و پر از انرژی. البته آخرش بی برنامه شد ولی به نظرم همون نشدن هم کلی شدن و خوبی توش بود. شاید اگر میرفتیم بعدش حس خوبی نداشتیم.. پس میزاریمش به حساب خیریت. مثه همیشه خدا مواظبمون بود. دیشب دو مرتبه.

همسرم، خانومم. اینکه داریم استارت میزنیم واسه شروع یه کار مشترک واسه من خیلی لذت بخشه. پر امید، پر حس خوب و پر حال خوش زندگی. دلم میخواد این حس واسه همیشه جاری باشه بینمون. همیشه.

دیروز حرفهایی زدیم از جنس زندگی. گاهی این حرفها تلخ بودن و خیلیاشون شیرین .دوس دارم تلخی ها اونقدر کم شه یا شیرینی ها اونقدر زیاد که طعم تلخ رو هیچ وقت حس نکنیم.

همسرم، مریمم. دیروز چند بار این افتخار رو داشتم که بهم بگی همسرم. و این میشه زندگی به افق تو. مثه روزی که با هم و دست توی دست هم بریم سر زندگی خودمون. واسه همیشه.

مریمم. ممنوم ازت بابت همه چیز. ممنونم ازت بخاطر عشقت ومهربونی و گذشتت.

دوستت دارم ( باز میگم) جوری که هیچ وقت اینجوری ....

ساعت خوش...
ما را در سایت ساعت خوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamraahbato بازدید : 35 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 2:19